رمان «مهمان شب» نوشته فریبا کلهر
نوشته شده توسط : Kloa

خوانشی اجتماعی – روایت اعتراض آرام
۱. خانه، حصاری میان دیوارها
خانه‌ای که نرگس در آن زندگی می‌کند، شباهت عجیبی به زندان دارد. نه میله دارد، نه قفل، اما راه گریزی هم نیست. نرگس در این فضا، با دیوارهایی از سنت و نگاه‌های بسته محصور شده. رمان با تصویرهای ساده، لایه‌های پیچیده‌ای از جامعه را نمایان می‌کند. خانه نماد ایران در حال گذار است. جایی که نسل نو نمی‌خواهد همان‌گونه زندگی کند که نسل پیشین کرد. و نرگس، زبان این نسل است.

۲. شکستن تابوهای خانوادگی
در طول داستان، نرگس به مرور به چیزهایی شک می‌کند که تا دیروز طبیعی بودند. چرا زن‌ها باید سکوت کنند؟ چرا عشق باید پنهان بماند؟ چرا تصمیم‌گیری با دیگران است؟ او در برابر این تابوها، دست به اعتراض آرامی می‌زند. این اعتراض نه با فریاد، که با پرسیدن آغاز می‌شود. کلهر با مهارت، پرسش‌های نسلی را بیان می‌کند که دیگر نمی‌خواهد تماشاگر باشد. و همین پرسش‌ها، سکوت‌ها را به لرزه درمی‌آورند.

۳. چهره‌ی واقعی مهمان شب
مهمان شب فقط یک مهمان نیست. او انعکاس حضور بیگانه‌ای‌ست که همه را به چالش می‌کشد. شاید مردی‌ست از بیرون، شاید فکری تازه، شاید رویا. حضورش قواعد را به‌هم می‌ریزد، دروغ‌ها را عیان می‌کند. مهم‌تر از خودش، تاثیری‌ست که بر نرگس می‌گذارد. بعد از او، دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست. او جرقه‌ی بیداری‌ست. همان عنصری که داستان را از وضعیت ایستا، به حرکت در می‌آورد.

۴. جامعه در آستانه تغییر
فضای داستان، جامعه‌ای را نشان می‌دهد که در حال دگرگونی‌ست. ظاهراً همه چیز سر جای خود است، اما در عمق، نظم در حال فروریختن است. نسل نرگس دیگر در چهارچوب‌ها نمی‌گنجد. صداهایی که سرکوب شده بودند، حالا شنیده می‌شوند. کلهر با زبانی نرم، زخم‌های عمیق جامعه را روایت می‌کند. این رمان فریادی بی‌صداست. و همین بی‌صدایی، تأثیری ماندگار دارد.

۵. زنان، بارگذاران سکوت‌ها
مادر نرگس، عمه‌ها، خاله‌ها، هرکدام نماینده‌ی نوعی زن سنتی‌اند. زنانی که یاد گرفته‌اند چگونه با درد کنار بیایند. آن‌ها نه ظالم‌اند و نه آزاد. بلکه قربانی‌هایی‌اند که قربانی‌پروری را آموخته‌اند. نرگس در برابر آن‌ها می‌ایستد، اما با نفرت نه، با اندوه. این تقابل، واقع‌گرایانه و تلخ است. و شاید مهم‌ترین دستاورد رمان، فهمیدن چراییِ تداوم چرخه‌ی سرکوب است.

۶. امید در دل تاریکی
با وجود همه‌ی تلخی‌ها، داستان سرشار از امید است. نرگس تنهاست، اما ایستاده. راهش روشن نیست، اما قدم اول را برداشته. رمان به ما یادآور می‌شود که آغاز هر تغییر، از دل نارضایتی آرام است. «مهمان شب» اثری‌ست درباره لحظه‌ای کوتاه که سرنوشت را عوض می‌کند. و همین لحظه کوتاه، کافی‌ست برای تغییر مسیر یک زندگی.





:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: